About Me
Blog Archive
-
▼
2011
(652)
-
▼
Juli
(63)
- مجموعه ای از اخبار کوتاه نقض حقوق بشر در ایران
- با آب هفت دریا نیز ننگ کشتار ۶۷ را نمیتوان شست
- حسن داعی- پنجاه میلیون دلار ناقابل برای اورانیوم
- بمناسبت زادروز آقای بروجردی در پنجمین سال زندان و...
- نمایش سلاح های کشف شده جمهوری اسلامی در عراق
- گرامیداشت چهلمین روز شهادت هدی صابر در بند ۳۵۰ زند...
- هر جور که دوست داری باش
- ترس و وحشت رژیم آخوندی ازعملیات کبیر فروغ جاویدان
- ناصر خانی زاده، زندانی سیاسی کرد در زندان ارومیه ج...
- سازمان ملل خواهان اقدام عظیم و فوری در رابطه با خش...
- گزارش روزنامه الزمان بهنقل از اطلاعیه دبیرخانه شو...
- خانه و اتومبيل يك قاضي آخوند در نجف آباد آتش زده شد
- رویتر از واشنگتن بیانیه ایرانیان و خانواده ساکنان ...
- نشنال ریویو : سؤال این است که آیا سازمان مجاهدین خ...
- مهدی کنی: دشمنان ما را تهدید می کنند!
- گزارش دبیرکل ملل متحد مبنی بر حل مشکلات مجاهدان اش...
- لایحه کنگره امریکا برای حفاظت از اشرف به اتفاق آر...
- جابجایی ساکنان اشرف در داخل عراق استقبال از یک فاج...
- سی تیر1331 روز تجلی اراده ملت ایران گرامی باد
- گفتوگو با محمدرضا درویشی، آهنگساز:ما روایان قصه...
- ادامۀ اعتراضات یکپارچۀ زندانیان سیاسی زندان گوهردش...
- دبیرکل سازمان ملل خواهان حل مشکل اردوگاه اشرف شد
- زندانی سیاسی سابق ایرانی مهین صارمی: مجاهدین یک مح...
- دو ماه و نیم پس از ربودن سه تن از اعضای خانواده ها...
- اعتراض زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج نسبت به اع...
- افشای جنایت و خشونت در زندان های رسمی و غیر رسمی ج...
- نسرین ستوده پس از ۸ ماه با مادرش ملاقات کرد
- اسناد حمایت رژیم ایران ازشبه نظامیان وارسال گسترده...
- حکم دادگاه اسپانیا علیه مالکی و احضار ۳ جنایتکار د...
- قاضی اسپانیایی افسران ارتش عراق را بهخاطر کشتهها...
- حزب سبزهای آلمان: پگاه آهنگرانی را آزاد کنید!
- بیت خامنه ای که سهل است در مقابل تمام جنایتکاران د...
- نه به انتخابات حکومت دیکتاتوری آخوندی
- عفو بین الملل: فعال حقوق زنان علیرغم دستور آزادی ه...
- نامهٔ امید کوکبی در شرح شکنجهها و بازجوییهایش
- آلمان خواستار پایان یافتن حصر موسوی و کروبی شد
- عدم رسیدگی پزشکی به رضا شریفی بوکانی و جعفر اقدامی...
- خبرگزاری فرانسه: قاضی اسپانیا حمله عراق به کمپ پنا...
- دادستان ديوان عدالت اروپا، استيناف فرانسه از حكم د...
- دیکتاتوری آخوندی سیستمهای فیلترینگ بر روی شبکه این...
- ناهید همت آبادی - نامه ای بی ترجمه اما ازسرتجربه ب...
- پیمان کریمی در زندان اوین دست به اعتصاب غذای خشک و...
- چهلمین روز اعتصابغذای زندانی سیاسی کرد انور خضری
- ایرانیان آزاده از اشرف دفاع می کنند
- تا آزادی می جنگیم - اتوبان همت، ۱۸ تیر ۹۰
- اعدام 2 نفر در هر روز در سال 2011- گاردین: هدف از ...
- کنفرانس بزرگ رم: ابتکار عمل بشر دوستانه در رابطه ب...
- سی خرداد و گناه مقاومت دربرابر خشونت! ـ عبدالعلی م...
- خامنه ای و احمدی نژاد برای کنترل بر مجلس می جنگند
- لیست تروریستی آمریکا و رابطه آن با نجات جان ساکنان...
- " 18 تیر برای من یادآور دردهای عمیق و جانکاهی است ...
- دوستان در سالروز 18 تیر لینکهای انحرافی را تحریم کنیم
- کریم قصیم ـ دیکتاتورها رفتنی اند
- فعالیت بزرگترین شرکت حمل و نقل جهان در سه بندر ایر...
- پدر حسین رونقی: «پسرم دارد جانش را از دست میدهد»
- سرنوشت نامشخص بهروز جاوید تهرانی پس از انتقال به ب...
- فراخوان جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه های تهران در...
- ديدار مريم رجوي از ايتاليا
- از تو می پرسم چرا؟
- صدای صبا – نامه پدر شهید صبا هفت برادران
- نسل آشتی ناپذیران
- جنایت علیه اشرف، دور زدن تحریمهای بین المللی و چپا...
- کمیته بین المللی حقوقدانان در دفاع ار اشرف نسبت به...
-
▼
Juli
(63)
Powered by Blogger.
آیا صدای صبا را می شنوید؟
نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران
- من رضا، پدر صبا هستم، دلم می خواهد این نامه را همه ارگان ها و افرادی که دست اندرکار حقوق بشر هستند بخوانند، و بگویند سهم صبا از حقوق بشر، یا حقوق انسان کجاست؟ روز شنبه بیستم فروردین سال ۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالی که، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، به دنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد!
ادامه...
Follower
صدای صبا – نامه پدر شهید صبا هفت برادران
آیا صدای صبا را می شنوید؟
نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران
نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران
- من رضا، پدر صبا هستم، دلم می خواهد این نامه را همه ارگان ها و افرادی که دست اندرکار حقوق بشر هستند بخوانند، و بگویند سهم صبا از حقوق بشر، یا حقوق انسان کجاست؟ روز شنبه بیستم فروردین سال ۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالی که، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، به دنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد! به شتاب به داخل بخش rcu بیمارستان عدنان خیرالله در بغداد برگشتم رنگ صبا سفید شده بود، و همه علائم روی صفحه خاموش شده بودند، و اثری از حیات نبود. این نقطه پایان یک تلاش ۱۴ ساعته بود،
از وقتی که صبا در یورش وحشیانه نیروهای مالکی به کمپ پناهندگان بی سلاح اشرف قسمت بالای پایش مورد اصابت قرار گرفت و شاهرگ و استخوان اصلی اش شکست، من تمام سعی ام را کردم که ذره ای احساس انسانی در جلادانی که مالکی به عنوان دکتر و محافظ بر ما گماشته برانگیزم تا شاید صبا زنده بماند، اما بزودی متوجه شدم که آنها یک تونل جهنمی درست کرده اند تا هر کس را که در صحنه نتوانسته اند به قتل برسانند در این تونل تحت نام درمان او را زجرکش و تمام کش کنند. از بیمارستان موسوم به عراق جدید در اشرف تا جاده اصلی که به بعقوبه میرود حدود دو کیلومتر راه است، در این مسیر در هفت نقطه ما را متوقف کردند . در آخرین نقطه به سرگرد عراقی که ستون را بی دلیل متوقف کرده بود و می خواست نفرات همراه بیماران را به اشرف برگرداند تذکر دادم وضع صبا وخیم است و باید فوری اجازه حرکت دهید، زیر لبی به نفر کنار دستی اش گفت ، چه خوب ماهم می خواهیم اینها بمیرند. بعد از دو ساعت به جاده اصلی رسیدیم. این اولین منزل وقت کشی بود، بعد ما را به بیمارستان بعقوبه بردند در حالی که دکتر عمر خالد رئیس بیمارستان مستقر در اشرف می دانست که عمل مورد احتیاج صبا فقط در بغداد میسراست. اعزام به بعقوبه بخش دیگری از سناریو اتلاف وقت بود.در بعقوبه وقتی پزشکان گفتند صبا باید فوری به بغداد اعزام شود، این کلمه فوری، دستاویز ایجاد صحنه دیگری از شقاوت جلادان مالکی شد. همان افسر عراقی که به او رائد یاسر می گفتند، نزد من آمد و برای نجات جان صبا گفت از مقاومت جدا شو همین الان بهترین امکانات را برای درمانش فراهم می کنم. و بعد تو و او را به بهترین کشورها مثل فرانسه یا هرجا که تو بخواهی می فرستم.
یاد اوین و بازجوئی های سال ۶۰ افتادم.
صبا هم از کودکی با درودیوار زندان آشنا بود. با صدای شکنجه می خوابید و با صدای شکنجه بیدار می شد.
سرانجام پس ازگذران دوران کودکی در رنج بسیار، از ایران خارج شدیم. و به اشرف آمدیم و بعداز مدتی صبا را با خواهرش به آلمان فرستادیم، جائی که همه گونه امکانات درس و زندگی را دراخیتار داشت. اما گویی همین صدای شکنجه در طول زندگیش همواره درگوشش بود. این صدا بزودی تبدیل به صدای شکنجه تمام ملت ایران توسط رژیم ولایت فقیه شد. و صبا را برای رهایی میهن، به تلاش وا داشت.
سرانجام صبا اشرف را انتخاب کرد. جائی که عاشقان آزادی ایران پناه گرفته اند.
و حالا صبای تیر خورده با من بعداز اینکه نصف روز برای مداوا از اشرف تا بعقوبه ما را سردوانده اند و درحالی که هر لحظه در اثر خونریزی داخلی مثل شمع در جلوی چشمانم آب می شود، باید یک بار دیگر، هردویمان آزمایش پس می دادیم، اما پاسخ ما را امام حسین با هیهات من الذله از پیش داده بود. به افسر عراقی گفتیم ما در عراق توقع امکانی بیش از آنچه مردم عراق دارند نداریم، و توهم بهتر است آن امکانات را که داری برای خودت استفاده کنی. و فقط ما را سریع به بغداد برسانی. همین پاسخ کافی بود که دشمن زجرکش کردن صبا را با اتلاف وقت بیشتر دنبال کند، تا حدی که بعداز نزدیک ۱۴ ساعت خونریزی داخلی در ساعت ۲۱شب او را به اتاق عمل رساندند، و در شرایطی که من اجازه تحرک نداشتم از من می خواستند که خون برایش تهیه کنم. نتیجه این تونل شکنجه چیزی جز شهادت صبا نبود، و داغ چهره معصومش که ساعت ها در بیهوشی نفس نفس می زد،تا ابد بردل من حک شد. جانیان حتی پیکرش را هم به من نداده اند، و از آن به عنوان حربه دیگری برای عذاب من و خواهرش استفاده می کنند.
آیا صدای صبا را کسی شنید؟ سهم صبا از حقوق انسانی و حقوق بشر کجاست؟ سهم خواهران و برادران صبا در شهر اشرف چطور؟
راستی آیا در پشت عباراتی مثل « کنوانسیون چهارم ژنو» «حقوق پناهندگی» « اصل آر توپی» «حقوق بشر» و ...وجدان های بیداری هم هست که بپرسد چرا؟ چرا مالکی به دستور رژیم آخوندهای حاکم بر ایران، خون مجاهدین را می ریزد، و از کسی صدائى در نمی آید؟ آیا صدای صبا را نشنیدید؟ او در آخرین پیامش گفت: تا آخر ایستاده ایم تا آخر بایستید.
بله ما در هرصورت راهمان را با ایستادگی برسر اصولمان باز می کنیم، اما شما......؟