About Me

Mein Foto
صبای ایران
آیا صدای صبا را می شنوید؟
Mein Profil vollständig anzeigen

Blog Archive

Powered by Blogger.

آیا صدای صبا را می شنوید؟

نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران - من رضا، پدر صبا هستم، دلم می خواهد این نامه را همه ارگان ها و افرادی که دست اندرکار حقوق بشر هستند بخوانند، و بگویند سهم صبا از حقوق بشر، یا حقوق انسان کجاست؟ روز شنبه بیستم فروردین سال ۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالی که، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، به دنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد! ادامه...

Follower

postheadericon مادر حسین رونقی: گفتند اگر مصاحبه کنی دخترانت را هم می بریم

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: به گفته خانواده حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس زندانی در بند ۳۵۰ اوین، پس از انتشار نامه این زندانی سیاسی به دادستان تهران و شرح مشکلات و بیماری هایش که منجر به ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران امنیتی گردید، علیرغم پیگیری های مداوم خانواده این زندانی، مسئولان قضایی به جای پیگیری و رسیدگی به تماس های مکرر خانواده آقای رونقی اقدام به تهدید ایشان نموده اند و هشدار داده اند که در صورت تداوم اطلاع رسانی در مورد وی توسط خانواده اش، دختران این خانواده را هم بازداشت خواهند کرد.
حسین رونقی ملکی، ۲۵ ساله، که در ۲۲ آذرماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان استان آذربایجان شرقی بازداشت و به 15 سال زندان محکوم گردید، تاکنون حدود ۳۰۰ روز را در سلول‌های انفرادی بند دو الف زندان اوین به سر برده است. وی که طی ماه های گذشته به علت ناراحتی شدید کلیوی ناشی از شرایط بازداشت چندین بار بستری و مورد عمل جراحی قرار گرفته است، چندی پیش و پس از انتشار نامه اش به دادستان تهران و شرح مشکلات و بیماری های خود توسط ماموران امنیتی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت که در اثر این اقدام بیهوش و به بیمارستان طالقانی تهران منتقل گردید.
پدر حسین رونقی در مورد ضرب و شتم اخیر فرزندش و پیگیری های انجام شده در این مورد به وبسایت کلمه گفت: «چند روز پیش به ما زنگ زدند و گفتند که ظاهرا حسین را به بیمارستان منتقل کرده اند، ما پیگیری کردیم اما جوابی نگرفتیم از زندان. از طریق بیمارستان طالقانی که پیگیر شدیم گفتند به صورت بیهوش به اورژانس آنجا برده بودند و بعد از چند ساعت که به هوش آمده بوده وی را به زندان بر گردانده بودند. گویا بعد از نامه ای که حسین به دادستان نوشته بوده و از مشکلات و بیماری هایش گفته، آمدند و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا او بیهوش شده است. ما به مقامات نامه نوشتیم و تماس هم گرفتیم. ما پیگیری های قانونی را خواهیم کرد».
وی در مورد واکنش مسئولان قضایی به پیگیرهای خود در این مورد گفت: «کسی جواب ما را نداد، تازه این ها برای پسر من پرونده سازی کرده اند. و گفتند اگر اطلاع رسانی کنی پسرت را نگه می داریم. من را هم تهدید کردند. حسین اتهامات آن ها را قبول ندارد و همه ی این فشار های برای این است که با آن ها همکاری کند».
زلیخا موسوی، مادر این زندانی سیاسی نیز در مورد بازداشت فرزندش گفت: «هفته گذشته و در راه بازگشت از ملاقات به من زنگ زدند که یکی از ماموران اطلاعات سپاه حسین را کتک زده. او هم بیهوش شده و بردندش بیمارستان. پریروز هم زنگ زدم گفتند خانم نگران نباش حالش خوب است و به زندان برگشته است حتی اجازه ندادند با او حرف بزنم. گفتم تو را به خدا بگذارید حسین زنگ بزند گفتند نمی شود».
خانم موسوی در مورد علت برخوردهای صورت گرفته با این زندانی سیاسی اضافه کرد: «گویا از اطلاعات سپاه می گویند حسین عفو نامه بنویسد. حسین هم می گوید من کاری نکردم که عفو نامه بنویسم. در اصل مشکل اصلی با حسین به خاطر مطالب وبلاگش بوده است. حسین فعال حقوق بشر بود و یک وبلاگ داشت که به اسم بابک خرمدین هر روز در آن می نوشت».
وی در مورد وضعیت روجی و جسمی فرزندش گفت: «مرتب داروی مسکن می خورد. خودشان می گویند و من برایش می خرم و می برم. اما درباره سلامتیش دروغ می گویند. من مادرم، می فهمم. ما مسلمانیم، من سیدم. مگر ما چه کرده ایم که با ما این رفتار را دارند؟ لااقل بگذارند پسرم به مرخصی بیاید. هنوز یک عمل جراحی دیگر مانده. اجازه دهند خودمان درمانش را پیگیری کنیم. اینجا هیچکس جوابگوی ما نیست».
خانم موسوی در مورد واکنش مقامات امنیتی نسبت به مصاحبه با رسانه های خبری و اطلاع رسانی در مورد وضعیت فرزند دربندش گفت: «آنها خیلی مرا اذیت می کنند. می گویند اگر مصاحبه هایت قطع نشوند، دخترانت را هم می بریم. خجالت آور است. من با این تهدید ها نمی ترسم. یک مادر نمی تواند از حقوق بچه اش بگذرد».

سایت همبستگی ملی

مجاهدین خلق ایران