About Me

Mein Foto
صبای ایران
آیا صدای صبا را می شنوید؟
Mein Profil vollständig anzeigen

Blog Archive

Powered by Blogger.

آیا صدای صبا را می شنوید؟

نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران - من رضا، پدر صبا هستم، دلم می خواهد این نامه را همه ارگان ها و افرادی که دست اندرکار حقوق بشر هستند بخوانند، و بگویند سهم صبا از حقوق بشر، یا حقوق انسان کجاست؟ روز شنبه بیستم فروردین سال ۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالی که، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، به دنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد! ادامه...

Follower

postheadericon سفر امسال احمدی نژاد و تظاهرات اعتراضی هموطنان / وضعیت اسفناک رژیم ایران و غیبت سبزهای اصلاح طلب در نیویورک.


امسال برای هفتمین بار احمدی نژاد به نیویورک آمد تا ضمن سوء استفاده از تریبون سازمان ملل و فضای رسانه ای در آمریکا یک تیر و چند نشان بزند: با مشکوک خواندن واقعه تروریستی یازدهم سپتامبر، درمیان واپسگرایان خاورمیانه یارگیری کند و بطور همزمان، با گرفتن ژست میانه روی و گشایش به سوی آمریکا، فشار بین المللی از روی رژیم منزوی و ورشکسته ولی فقیه را کاهش دهد. در عین حال، با بهره گیری از آزادی دو گروگان آمریکائی در صدد بود تا موقعیت جناح درهم شکسته خود در ساختار حکومتی را بهبود بخشد.

امسال نیز مانند هر سال، در روز سخنرانی احمدی نژاد، هزاران نفر از هموطنان، با گرایشات سیاسی مختلف از ایالت های دور و نزدیک یا از کانادا رنج سفر بر خود هموار کردند تا با حضور خویش در برابر سازمان ملل و اعتراض به دست پرورده ولی فقیه، زنده بودن جنبش مردمی علیه این رژیم ستمکار را به نمایش گذارند.

اما سفر امسال احمدی نژاد و تظاهرات اعتراضی هموطنان، دو تفاوت عمده با سالهای قبل بخصوص دو سال پیش داشت: وضعیت اسفناک رژیم ایران و غیبت سبزهای اصلاح طلب در نیویورک.

بی اعتنائی سران کشورها به احمدی نژاد و عدم موفقیت وی برای ملاقات با روسای دیگر کشورها و همچنین بی اعتنائی عمومی به پیشنهادات وی برای از سرگیری مذاکرات هسته ای و آشتی با آمریکا، آئینه تمام نمای یک رژیم بی آینده است که بوی الرحمان آن تا نیویورک نیز آمده است. رژیمی که زیر شدیدترین تحریم های بین المللی، با ورشکستگی اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، جنگ جناحهای رقیب آنرا فلج کرده است و جنبش مردمی نیز در کمین نشسته تا از اولین فرصت برای درهم شکستن نظام جمهوری اسلامی بهره گیرد. بهار عربی و سقوط احتمالی بشار اسد را به این لیست اضافه کنیم تا درک بهتری از موقعیت رقت بار ولی فقیه و نماینده اش در نیویورک داشته باشیم.

با اینحال، اگرچه رژیم ایران ضعیف تر و آسیب پذیرتر گردیده و نقض گسترده حقوق بشر نیز بطور بی سابقه ای افزایش یافته و زندانهای رژیم انباشته از مبارزان آزادی است اما در نیویورک، از آندسته از "سبز" ها که دو سال پیش برای بدست گیری رهبری جنبش و حذف رقیبان سر از پا نمی شناختند، هیچ نشانی نبود. نه در مقابل سازمان ملل اعتصاب غذائی برگزار شد و نه "اتحاد برای ایران" یا "رأی من کجاست" حضور یافتند. شوربختانه، هزاران نفر از جوانان ایرانی-آمریکائی نیز که زیر بیرق این گروهها دو سال پیش خیابان مقابل سازمان ملل را پر کرده بودند، امسال از دور خارج شده و انگیزه ای برای حضور مجدد نداشتند.

بنظر میرسد که فعالیت های گسترده دو سال پیش این رهبران سبز، بیش از هرچیز دو هدف عمده داشت، یکی آنکه با کنترل رهبری جنبش در خارج از کشور، از مسلط شدن گفتمان تغییر رژیم و در نتیجه مطرح شدن دیگر گرایشات سیاسی جلوگیری کنند و دیگر آنکه در صورت عقب نشینی ولی فقیه، همه این رهبران، با اولین هواپیما به تهران بازگشته و ضمن ارائه کارنامه سیاسی خود در خارج از کشور، سهم خویش از قدرت را هرچه سریعتر مطالبه نمایند. شوربختانه، اولین نتیجه این نگرش بخیلانه و فرصت طلبانه، ضربه زدن به کل جنبش در داخل کشور و یأس و سرخوردگی هزاران نفر از جوانان ایرانی در آمریکاست که به این رهبران خیالی دلخوش کرده بودند.

اما حضور هزاران ایرانی شرافتمند در نیویورک نشان داد که جنبش مردمی در ایران با انتخابات ریاست جمهوری دو سال پیش شروع نشده است و طی سی سال گذشته، دو نسل از ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج از کشور، پرچم مقاومت در برابر این رژیم واپسگرا را برافراشته نگاه داشته اند.

 حسن داعی

سایت همبستگی ملی

مجاهدین خلق ایران