About Me

Mein Foto
صبای ایران
آیا صدای صبا را می شنوید؟
Mein Profil vollständig anzeigen

Blog Archive

Powered by Blogger.

آیا صدای صبا را می شنوید؟

نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران - من رضا، پدر صبا هستم، دلم می خواهد این نامه را همه ارگان ها و افرادی که دست اندرکار حقوق بشر هستند بخوانند، و بگویند سهم صبا از حقوق بشر، یا حقوق انسان کجاست؟ روز شنبه بیستم فروردین سال ۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالی که، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، به دنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد! ادامه...

Follower

postheadericon جاني كه با دستخط او, زندانيان اعدام شده اند...

بخشی از پیشینه ( سلمان خدادادی ) دژخیم دانه درشت وزارت اطلاعات در آذربایجان:

در چهل و یکمین صفحه بولتنی که اداره کل فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی در آبان ماه هفتاد و پنج به نام ( معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی – دوره پنجم ) چاپ کرده بود و در بخش مشاغل بعد از انقلاب اسلامی نمایندگان، درباره سلمان خدادادی فرزند ابراهیم نماینده شهرهای بناب و ملکان از استان آذربایجان شرقی نوشته شده است: (( فرمانده سپاه پاسداران ملکان، معاونت اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی، رئیس اداره اطلاعات اردبیل، قائم مقام اداره کل اطلاعات استان اردبیل ))

با چاپ این بولتن و پس از آن که دستگاه های امنیتی رژیم از لو رفتن مطالبی حساس درباره یکی از جنایتکاران دانه درشت رژیم در شمال باختری کشور هراسان و دستپاچه شدند در چاپ های دیگر بولتن های مجلس شورای اسلامی همه این پیشینه ها درباره سلمان خدادادی پاک شدند و درباره سلمان خدادادی تنها نوشته شد: دانشجوی مدیریت! ( بولتن: معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تا پایان دوره پنجم قانونگزاری – چاپ دی ماه هفتاد و هشت – صفحه پانصد و هجده )

سلمان خدادادی فرزند ابراهیم سال ها در شکنجه گاه های رژیم در شهرهای شمال باختری کشور مانند تبریز و اردبیل از رؤسا و فرماندهان دانه درشت دژخیمان، بازجویان، شکنجه گران، جاسوسان، خبرچینان، تورهای نفوذ در گروه های ضد رژیم و ………. بوده است. هزاران تن از دشمنان رژیم در سایه کارهای وی دستگیر، بازجوئی، شکنجه، زندانی و اعدام شدند. بسیاری از خانه های تیمی سازمان های ضد رژیم با کوشش های شبانه روزی این دژخیم دانه درشت وزارت اطلاعات شناسائی و نابود شدند. اشک چشم هزاران کودک یتیم که پدر یا مادرشان اعدام شده بودند برای جنایات او سرازیر شد و گریه و شیون هزاران بیوه زن بدرقه راه او شد و آه و ناله و نفرین پدران و مادرانی که فرزندانشان اعدام شده بودند نثار وی شد. در ماجرای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 در زندان تبریز و زندان های دیگر آذربایجان نظریه های کتبی او برای اعدام زندانیان سرنوشت ساز بودند و بسیاری از زندانیان سیاسی محکوم به زندان که حتی زمان محکومیت آنها به زندان نیز به پایان رسیده بود و باید آزاد می شدند با یادداشت های وی اعدام شدند. پس از این جنایات بود که سلمان خدادادی برای نماینده مجلس شدن به پستی که ظاهرا کم اهمیت بود یعنی فرمانده سپاه پاسداران ملکان گمارده شد تا بر پیشینه جنایاتش در وزارت اطلاعات سرپوش گذاشته شود. هنگامی که سلمان خدادادی در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال هفتاد و چهار می خواست سخنرانی کند مردم خشمگین با فریاد و دشنام و پرتاب سنگ و پاره آجر پاسخ او را در ستایش از مقام معظم رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی دادند و محافظان او نیز به روی مردم آتش گشودند و سیزده تن کشته و ده ها تن زخمی شدند. در این انتخابات خنده دار و بهتر است بگوئیم انتصابات خنده دار! روشن بود که سلمان خدادادی رأی نیاورده بود اما دستگاه انتصابات رژیم آگهی داد که سلمان خدادادی در همان مرحله نخست انتخابات بیشترین رأی را آورده است!

پس از آن که سلمان خدادادی نماینده مجلس شورای اسلامی شد نخستین کاری که کرد رساندن خویشان و آشنایانش به پست و مقام بود. یکی از آنها مسعود هاشم پور خواهرزاده سلمان خدادادی است که با کوشش وی شهردار منطقه هشت تبریز ( منطقه بازار تبریز ) شد و پس از گرفتن رشوه های کلان از بازاری ها و غارت های بی حساب و کتاب و اختلاس های فراوان به خوشگذرانی با زن ها پرداخت و سرانجام گند کارش در آمد و به شلاق و زندان محکوم شد اما به یاری دائیش سلمان خدادادی گندکاری هایش را ماست مالی کرد و رئیس دانشگاه آزاد بستان آباد ( شهر کوچکی در پنجاه کیلومتری تبریز ) شد. مسعود هاشم پور خواهرزاده سلمان خدادادی در بستان آباد که شهری کوچک و خلوت بود بهترین موقعیت را برای خوشگذرانی با زن ها یافت. مسعود هاشم پور به دختران دانشجو پیشنهاد روابط جنسی می داد و اگر می پذیرفتند کاری می کرد که با نمره های بالا مدرک دانشگاهی بگیرند. کم کم روش کار مسعود هاشم پور بر همگان آشکار شد و کار به آنجا کشید که اگر دختر خانم دانشجوئی در زمینه نمره دچار مشکل می شد و از خوشگذرانی جنسی نیز بدش نمی آمد به سراغ مسعود هاشم پور می رفت تا هم نمره های خوب بگیرد و هم در کنار مسعود هاشم پور خوش بگذراند و اندوه روزگار را از یاد ببرد. گاهی مسعود هاشم پور با زن های شوهردار نیز که برخی از آنها استاد دانشگاه بودند خوشگذرانی می کرد و برای آن که آنها را رام کند از پرداخت پول های گزاف خودداری نمی کرد. گروهی گفته اند که مسعود هاشم پور با محمدعلی هاشم پور دژخیم رژیم در زندان تبریز خویشاوند است و گروهی نیز می گویند که این دو تن تنها همنام هستند و خویشاوند نیستند. از دیگر خویشان و آشنایان سلمان خدادادی که با یاری وی به نان و نوائی رسیدند برادر زاده های او کریم خدادادی و رحمان خدادادی بودند و همچنین اسد محمدعلیان، یوسف خدیوی، خالقی، علی سلطان زاده، برزگر و رحیم ستارزاده که از کارکنان دانشگاه پیام نور بناب بود.

پس از چندی سلمان خدادادی با اثرپذیری از مسعود هاشم زاده به فکر خوشگذرانی با زن ها افتاد و با زن های گوناگون به خوشگذرانی پرداخت و همه فوت و فن رام کردن زن ها و خوشگذرانی با آنها را هم از خواهرزاده اش مسعود هاشم زاده یاد گرفت. اما دریغا که سلمان خدادادی بد آورد و با پایان عمر مجلس هفتم سلمان خدادادی نماینده شهرستان ملکان در دوره ‏های پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی از سوی دادگاهی در تهران احضار و پس از بازپرسی به اتهام ‏فساد اخلاقی و ارتباط نامشروع بازداشت شد. همزمان علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه در جریان کنفرانسی خبری اخبار مربوط به بازداشت یک نماینده ‏مجلس شورای اسلامی به اتهام فساد اخلاقی را تأیید کرد.‏ با این حال هیچ یک از خبرگزاری ها و روزنامه ها نام این نماینده مجلس شورای اسلامی را منتشر نکردند.‏ عاقبت خبرگزاری حیات ارگان خبری قوه قضائیه در گزارشی اختصاص از کنفرانس علیرضا ‏جمشیدی برای اولین بار به طور رسمی نام نماینده بازداشت شده را فاش کرد و به نقل از جمشیدی نوشت: ‏‏سلمان خدادادی نماینده ملکان از آذربایجان شرقی در هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی هم اکنون به دلیل ‏تخلفات اخلاقی در بازداشت به سر می برد اما پرونده فساد اخلاقی سلمان خدادادی برای مصالح و منافع نظام مقدس جمهوری اسلامی برق آسا ماست مالی شد! و بازداشت سلمان خدادادی با وجود اتهام فساد جنسی همان روز ماله کشی شد و به پایان رسید! و وی ساعتی پس از آزادی به ‏جایگاه ویژه مجلس شورای اسلامی رفت و در همین روز مراسم سوگند را در مجلس هشتم انجام داد و متن ‏سوگندنامه نمایندگی را امضاء کرد!‏ این بود بخشی از پیشینه درخشان! یکی از سربازان گمنام امام زمان!

شكار بسيجي

سایت همبستگی ملی

مجاهدین خلق ایران