About Me
Blog Archive
-
▼
2011
(652)
-
▼
Oktober
(133)
- حسین رونقی ملکی بعد ازعمل جراحی به زندان اوین منتق...
- عضویت کشور فلسطین در یونسکو پذیرفته شد
- بازداشت سه تن از فعالین سیاسی و مدنی در مزار ندا...
- پارلمان انگلستان -اجلاس پارلمانی درباره کمپ اشرف
- وضعيت وخيم دكتر قاسم شعله سعدي
- روز آزادی امین،همراه با ژیلا بنی یعقوب و رضاخندان
- مهريه، هر روز شش زندانی
- پارلمان اروپا – استراسبورگ- کنفرانس مطبوعاتی دربار...
- بیانیه۱۸۰ نماینده پارلمان اروپا از تمامی گروههای پ...
- زندانی سیاسی علی معزی در شرایط خطرناک جسمی
- سپاه پاسداران بر اقتصاد ایران چنگ انداخته و هر روز...
- محمد بنازاده امیرخیزی زندانی سیاسی در بند مخوف 209...
- پنج نماينده از کشورهای عربی که شاهد اعتراض های مرد...
- بیانیه مشترک انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی و انج...
- اتحادیه عرب خواهان توقف فوری کشتار غیرنظامیان در ...
- حکم 5 ساله ی زندان برای بهنام ابراهیم زاده فعال حق...
- فراخوان مریم رجوی به شورای امنیت برای حفاظت از ساک...
- استماع هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در کمیته خ...
- چین تجهیزات ردیابی تلفن همراه به رژیم می فروشد
- هوتن کیان، وکیل دادگستری و زندانی محبوس در زندان ت...
- خبرنگار تلویزیون سی ان ان، آروا ایمن:دولت مالکی ما...
- صد و بیست نماینده اروپا خواهان تمدید مهلت تعطیل ار...
- صدوهشتاد ودومین روز پایداری و استقامت متحصنین در ژنو
- زلزلهزدگان ترکیه، میان سرما بدون امکانات
- خانم وفامهر، از زندان آزاد شد
- اعدام یک زندانی در خرمدره به اتهام قتل مامور نیرو...
- عفو بین الملل حکومت سوریه را به شکنجه بیمارستان ها...
- دکتر ملکی : دانشگاهیان و مردم ایران در مقابل احکام...
- انتقال کوهیار گودرزی از سلول انفرادی به سلولهای چ...
- دانشگاه مازندران شاهد یکی از گسترده ترین تجمع های ...
- اعتراض فعالان حقوق زنان به حکم سنگین فرشته شیرازی
- اتحادیه اروپا تهدید کرد که درصورت عدم رفع نگرانی ا...
- دکتر سعید ماسوری، زندانی سیاسی11سال در بند بدون يك...
- شبنم رحیمی از افغانستان قهرمان مسابقات بوکس در آسی...
- حضور گسترده تونسی ها در انتخابات آزاد پس از بن علی
- زمین لرزهای که با قدرت ۳ /۷ ریشتر شرق ترکیه را ل...
- دو زندانی کرد، در خطر قریب الوقوع اعدام
- حکم اعدام سعید ملک پور برای بار دوم صادر شد
- بنیاد پارسا، یکی از منابع مالی نایاک ، لابی رژیم ت...
- تجمع کارگران لوله سازی اهواز و بازداشت تعدادی از آنها
- توزیع بنزین به بخش خصوصی واگذار می شود
- تظاهرات ایرانیان در واشنگتن مقابل کاخ سفید
- هرگز تسلیم نشو در مواجه با مشکلات لبخند بزن
- مردم سوریه: امیدواریم اسد به سرنوشت قذافی دچار شود
- تهدید عبدالفتاح سلطانی به صدور حکم 20 سال حبس
- ادامه اعتصاب کارگران در مجتمع پتروشیمی ماهشهر
- اعتراض عفو بینالملل به فرهنگ خشونت و استفاده سوء
- پایان تلخ امپراطوری قذافی و فرزندانش؛ آقای خامنه ا...
- بازداشت آیت نیافر فعال شناخته شده جنبش کارگری
- فراخوان به آمریکا ـ اتحادیه اروپا و ملل متحد اقدام...
- اولین گزارش گزارشگر ویژه ملل متحد احمد شهید در با...
- وکلای مدافع سپاه قدس در واشنگتن
- حسین رونقی ملکی: اعتصاب دارویی کرده است
- رضا خندان همسر نسرین ستوده : بدرقه ها سخت ترين لحظ...
- شادی مردم لیبی در مرگ قذافی
- کمیسیون حقوقبشر پارلمان تعیینتکلیف پرونده اشرف د...
- روز سه شنبه ۲۶مهر۱۳۹۰(۱۸اکتبر) یک کنفرانس بین الم...
- وزارت اطلاعات از تحویل دادن پیکر زندانی زندانی سیا...
- دیوان عالی کشور حکم اعدام دو زندانی سیاسی کرد را ت...
- مهره هماهنگ كننده لباس شخصي ها در تهران را بشناسيد
- طرح ترور سفیر سعودی در آمریکا مرحله جدیدی از صدور ...
- مجاهدین را همین الان از لیست خارج کنید از کمپ اشرف...
- چهل و دوتن از هنرمندان و شخصیتهای برجسته ایرانی کا...
- یک ایرانی آمریکایی به اتهام تلاش برای ترور عادل ال...
- نامه وبلاگ نویس زندانی سیامک مهر از درون زندان به ...
- كهريزكی ديگر در تبريز؛ شرح تكاندهنده وضعيت زندانيان
- بررسی آخرین وضعیت ابوالفضل عابدینی در گفتگو با وحی...
- زندانيان در كرمان به شكل گروهي شكنجه مي شوند
- بستری شدن زندانی سیاسی مهدی محمودیان در بیمارستان
- محکومیت پانزده تن از بازداشت شدگان مراسم افطاری رو...
- وضعیت وخیم جسمی زندانی سیاسی هادی عابدی باخدا در ...
- نگرانی نسبت به وضعیت یک فعال محیط زیست مریوانی
- سه وزیر رژیم اسلامی در لیست تحریمهای جدید اروپا
- مقاومت ایران ضمن استقبال از تحریمهای جدید اتحادیه ...
- دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)...
- چهارمین روز از تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه صنعت...
- مصاحبه با مادر شهیدان-در انتظار یک انقلاب مردمی
- هرانا؛ پیمان عارف از زندان آزاد شد
- اعتصاب کارگران پتروشیمی بندر امام علی رغم گذشت دو ...
- حکم یک سال حبس تعزیری و ۹۰ ضربه شلاق برای مرضیه وف...
- ادامه تجمع دانشجویان معترض دانشگاه صنعتی امیرکبیر ...
- نگرانی خانوادههای زندانیان سیاسی نسبت به جان زن...
- مجمع پارلمانی شورای اروپا بیانیه یی درحمایت از اش...
- بازار پارچه فروشان همچنان در اعتصاب است
- دیدار مهدی کروبی پس از هشت ماه با خانواده اش
- کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر در سلول انفرادی بند ۲...
- نامه محمد صدیق کبودوند به گزارشگر ویژه سازمان ملل ...
- مهدی سحرخیز: خامنهای شخصا مسئول جان پدرم و دیگر ز...
- عضو مجلس رژیم:پدر انوشه انصاری 20 میلیارد از باند ...
- آب آشامیدنی با طعم نفت
- عضو رسمي سپاه + مامور دوره اي در كيهان + بازجوي وح...
- بیاد چه گوارا...یادش جاودان باد
- فراخوان دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر برای تعطی...
- آلن جانسون سرلیف، لیما بووین و توکل عبدالسلام کرما...
- قیامکنندگان سوریه در کنارمجاهدان اشرف
- برنده نوبل صلح جايزه خود را به فعالان بهار عربی تق...
- کار "نظام" در سرکوب جامعه خوب پیش نمی رود
- بازداشت جمعی از ویدیو کلیپ سازان گروه های موسیقی ز...
- زندانی سیاسی ارژنگ داودی ۲۴ روز است که در بند ۲۰۹ ...
- اعتراض دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با تحصن در ساختم...
-
▼
Oktober
(133)
Powered by Blogger.
آیا صدای صبا را می شنوید؟
نامه رضا هفت برادران پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران
- من رضا، پدر صبا هستم، دلم می خواهد این نامه را همه ارگان ها و افرادی که دست اندرکار حقوق بشر هستند بخوانند، و بگویند سهم صبا از حقوق بشر، یا حقوق انسان کجاست؟ روز شنبه بیستم فروردین سال ۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالی که، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، به دنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد!
ادامه...
Follower
نامه وبلاگ نویس زندانی سیامک مهر از درون زندان به فرزندش
اتهام: توهین به مقدسات
زمانیکه حکومت اسلامی تشکیل شد، ازآن پس، «اسلام» دین مردم نیست، بلکه ایدئولوژی حکومت است. ایدئولوژی سیاسی است. وسیله کسب قدرت و حفظ قدرت است. زمانیکه دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت شد، از آن پس، مقدسان ومقدسات، ابزار کسب و حفظ قدرت و انحصارات است. سیاست تمامی امور و پدیده-ها را به ابزار تبدیل میکند. حتا نان سفره مردم را، مانند همین مضحکه یارانه-ها که دولت احمدی نژاد براه انداخته است.
در رژیم استبداد دینی، مقدسات و مقدسین، ابزار سرکوب واختناق و بهانه-ای است برای ساکت کردن و حذف و نابود کردن مخالفان و معترضان وضع موجود. مومنین اگر نگران حرمت واحترام مقدسات خود هستند، میباید آنها را در صندوقچه-ای در خانه و حریم خصوصی خود نگهداری و محافظت کنند. با قرار دادن مقدسات بر سر راه دیگران و سد معبر کردن، طبیعی است که مقدسات و مقدسان زیر پای عابران لگد هم بخورنــد.
مقدسات در حوزه خصوصی و شخصی شاید به دیگران آسیب جدی وارد نسازد، اما اگر این معتقدات و باورهای جاهلانه مذهبی و مادون ِارتجاع، به سیاست و قانون وعرصه عمومی وارد شود، آنزمان حق ِ طبیعی و مدنی و شهروندی دیگران است که از حقوق وآزادی-های خود در برابر تجاوزات مومنین به دفاع برخیزند.
اساسا امور مقدس، اشیا مقدس، اشخاص مقدس و مجموعا مقدسات، سرگرمی و دل-مشغولی انسان قدیم و پیش مدرن و بدوی و عقب مانده است. مقدسات که نقش ضد تکاملی آن مسطمح نظر حاکمان اسلامی است، در حقیقت دستمایه و سرمایه قدرت-ها و شیادان برای پس-مانده نگه داشتن مردم و جامعه است. وسیله تثبیت جهل و تحمیق عمومی است. مردمی که این همه مقدسات دارند، خفه-اند، خفقان گرفته-اند. چون در هر نقطه-ای که با قدرت برخورد و تصادم داشته باشند، در واقع با مقدسات در افتاده-اند. با مقدسات، یعنی با اموری که چون و چرا نمی پذیرد. واجد هیچ کاستی وعیب وزشتی نیست وهیچ وجه زیان-باری در آن متصور نخواهد بود. نقدناپذیراست و خرد بشری را راهی به سنجش میزان و مقدار حقیقتش نیست. پاکی و خالصی و حقیقت مسلم است. امر قُدسی دور از دسترس انسان و فرا کائناتی است.
در رژیم اسلامی، علاوه بر هر سنگ و چوب واستخوان مرده-های هزاران ساله که در بیابان-ها یافت شده و گنبدی بر آن نهاده-اند و مقدسات ساخته-اند، امور و پدیده-های معمول و عادی بشری نیز مقدس شده است. شهر مقدس، نظام مقدس، دفاع مقدس… بنابراین و به عنوان مثال، اگر گفته شود که "قـُم" شهر کثیفی است لابد به مقدسات توهین شده است. و با جنگ که از پدیده-های زشت بشری است، قابل نقد وانتقاد نیست. هیچکس نباید درباره هشت سال نکبت و ویرانی و جنایات جنگ جمهوری [حکومت] اسلامی با عراق حرف بزند. اینکه یک فرقه جاهلانه-یِ مذهبی، برای خود مقدسین و مقدسات بی شماری ساخته و پرداخته است، نه برای اعضای آن فرقه امتیازی محسوب میشود و نه برای دیگران مسئولیتی به همراه دارد. هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر می جنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام واستخوان مرده-های هزاران ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچ کس وکیل مقدسات نیست، هیچ کس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. قرآن نیز به مانند میلیون-ها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون و چرا و از شک و نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقه-ی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفه-ای بهمراه نمیآورد، در آسمان چاپخانه-ای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند.
ازسویی دیگر، هرآنچه، هر شیئ و شخصی، وهرکلام و مکانی که از نظر معتقدات اعضای یک فرقه-ی مذهبی، مقدس و پاک و معصوم انگاشته میشود، اگر از دید دیگران و دگراندیشان، بویژه وقتی که از منظر تاریخی به این موضوعات و مسایل وامور مینگرند، خرافاتی زشت و پلید و مظهر تباهی دانسته شود، آیا ایشان میباید خفقان بگیرند؟ میباید دهان خود را ببندند وهیچ نقدو انتقاد وتحلیل وتفسیری در این موارد نداشته باشند؟ چرا که ممکن است احساسات ِمومنین یک فرقه-ی مذهبی جریحهدار شود و حمل بر توهین به خود کنند؟
آیا مشکل بیشتر از هر کجا در احساسات نامتعادل ایشان نیست؟ آیا این احساسات در حقیقت توحش انسان-های بدوی و یا نوعی بیماری عصبی نیست؟
درباره اتهام “سب النبی” نیز باید گفته شود که مردههای هزاران ساله وکیل ندارند. “توهین” به شخص حقیقی زنده معنا دارد که می باید با پاهای خود به دادگاه رفته واز فرد توهین کننده به شخص خود شکایت کند. هر چقدر “سب السقراط” و “سب الکنفسیوس” معنا دارد، آنوقت “سب النبی” هم با معنی است. اگرچه این قیاس مع الفارق است!
در رژیم اسلامی، سیاست مقدس شده است و تنها متولیان امامزاده-ها و قدیسین و آنهایی که به عالم غیب(!) متصلند و نماینده خدا میباشند، مجاز به دخالت درسیاستند. گردش قدرت فقط وفقط در میان اعضای یک فرقه جاهلانه-ی مذهبی که البته هر یک خود نیز مقدسند جاری است. در نظام اسلامی نقد و انتقاد وگردش وجابجایی قدرت تنها وتنها در و از درون ممکن است. درچارچوب تفکر فرقه-ای، هرکس عضو فرقه وسرسپرده نیست، دشمن است و وظیفه ایمانی اعضای فرقه است که تا حذف فیزیکی وی تلاش کنند. به همین دلیل در رژیم اسلامی لیبرال-ها، دموکرات-ها، کمونیست-ها، سکولار-ها، ملیگرایان وسایر دگراندیشان و اقلیت-های مذهبی، مرتد و محارب و معاند و ضدانقلاب وعامل صهیونیزم بین المللی خوانده میشوند و هر انگ و افترایی که به آنان بسته شود، توجیه فرقه-ای و ایمانی داشته ودر چهارچوب کلی مقوله “فتنه” و فتنهگران میبایست از صحنه و صفحه گیتی حذف شوند.
نظام سیاسی را مقدس انگاشتن، قدرت را مقدس دانستن، همانطوریکه دائما از بوق و بلندگو-های رژیم اسلامی از ”نظام مقدس جمهوری اسلامی” سخن می رود، آیا جز مخالفان سیاسی را کافر خواندن و هر اعتراض وانتقاد را به معاند و دشمن نسبت دادن وسرکوبی مخالفان وشهروندانی که به گردش و جابجایی قدرت در دمکراسی معتقدند، معنی و مفهوم و نتیجه-ی دیگری در بردارد؟
سیامک مهر (محمدرضا پورشجری سابق) نویسنده وبلاگ؛ گزارش به خاک ایران
اردیبهشت۹۰- زندان رجایی شهر
«« به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی و امر و پدیده-ای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه و توجیه و تفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است »»
زمانیکه حکومت اسلامی تشکیل شد، ازآن پس، «اسلام» دین مردم نیست، بلکه ایدئولوژی حکومت است. ایدئولوژی سیاسی است. وسیله کسب قدرت و حفظ قدرت است. زمانیکه دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت شد، از آن پس، مقدسان ومقدسات، ابزار کسب و حفظ قدرت و انحصارات است. سیاست تمامی امور و پدیده-ها را به ابزار تبدیل میکند. حتا نان سفره مردم را، مانند همین مضحکه یارانه-ها که دولت احمدی نژاد براه انداخته است.
در رژیم استبداد دینی، مقدسات و مقدسین، ابزار سرکوب واختناق و بهانه-ای است برای ساکت کردن و حذف و نابود کردن مخالفان و معترضان وضع موجود. مومنین اگر نگران حرمت واحترام مقدسات خود هستند، میباید آنها را در صندوقچه-ای در خانه و حریم خصوصی خود نگهداری و محافظت کنند. با قرار دادن مقدسات بر سر راه دیگران و سد معبر کردن، طبیعی است که مقدسات و مقدسان زیر پای عابران لگد هم بخورنــد.
مقدسات در حوزه خصوصی و شخصی شاید به دیگران آسیب جدی وارد نسازد، اما اگر این معتقدات و باورهای جاهلانه مذهبی و مادون ِارتجاع، به سیاست و قانون وعرصه عمومی وارد شود، آنزمان حق ِ طبیعی و مدنی و شهروندی دیگران است که از حقوق وآزادی-های خود در برابر تجاوزات مومنین به دفاع برخیزند.
اساسا امور مقدس، اشیا مقدس، اشخاص مقدس و مجموعا مقدسات، سرگرمی و دل-مشغولی انسان قدیم و پیش مدرن و بدوی و عقب مانده است. مقدسات که نقش ضد تکاملی آن مسطمح نظر حاکمان اسلامی است، در حقیقت دستمایه و سرمایه قدرت-ها و شیادان برای پس-مانده نگه داشتن مردم و جامعه است. وسیله تثبیت جهل و تحمیق عمومی است. مردمی که این همه مقدسات دارند، خفه-اند، خفقان گرفته-اند. چون در هر نقطه-ای که با قدرت برخورد و تصادم داشته باشند، در واقع با مقدسات در افتاده-اند. با مقدسات، یعنی با اموری که چون و چرا نمی پذیرد. واجد هیچ کاستی وعیب وزشتی نیست وهیچ وجه زیان-باری در آن متصور نخواهد بود. نقدناپذیراست و خرد بشری را راهی به سنجش میزان و مقدار حقیقتش نیست. پاکی و خالصی و حقیقت مسلم است. امر قُدسی دور از دسترس انسان و فرا کائناتی است.
در رژیم اسلامی، علاوه بر هر سنگ و چوب واستخوان مرده-های هزاران ساله که در بیابان-ها یافت شده و گنبدی بر آن نهاده-اند و مقدسات ساخته-اند، امور و پدیده-های معمول و عادی بشری نیز مقدس شده است. شهر مقدس، نظام مقدس، دفاع مقدس… بنابراین و به عنوان مثال، اگر گفته شود که "قـُم" شهر کثیفی است لابد به مقدسات توهین شده است. و با جنگ که از پدیده-های زشت بشری است، قابل نقد وانتقاد نیست. هیچکس نباید درباره هشت سال نکبت و ویرانی و جنایات جنگ جمهوری [حکومت] اسلامی با عراق حرف بزند. اینکه یک فرقه جاهلانه-یِ مذهبی، برای خود مقدسین و مقدسات بی شماری ساخته و پرداخته است، نه برای اعضای آن فرقه امتیازی محسوب میشود و نه برای دیگران مسئولیتی به همراه دارد. هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر می جنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام واستخوان مرده-های هزاران ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچ کس وکیل مقدسات نیست، هیچ کس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. قرآن نیز به مانند میلیون-ها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون و چرا و از شک و نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقه-ی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفه-ای بهمراه نمیآورد، در آسمان چاپخانه-ای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند.
ازسویی دیگر، هرآنچه، هر شیئ و شخصی، وهرکلام و مکانی که از نظر معتقدات اعضای یک فرقه-ی مذهبی، مقدس و پاک و معصوم انگاشته میشود، اگر از دید دیگران و دگراندیشان، بویژه وقتی که از منظر تاریخی به این موضوعات و مسایل وامور مینگرند، خرافاتی زشت و پلید و مظهر تباهی دانسته شود، آیا ایشان میباید خفقان بگیرند؟ میباید دهان خود را ببندند وهیچ نقدو انتقاد وتحلیل وتفسیری در این موارد نداشته باشند؟ چرا که ممکن است احساسات ِمومنین یک فرقه-ی مذهبی جریحهدار شود و حمل بر توهین به خود کنند؟
آیا مشکل بیشتر از هر کجا در احساسات نامتعادل ایشان نیست؟ آیا این احساسات در حقیقت توحش انسان-های بدوی و یا نوعی بیماری عصبی نیست؟
درباره اتهام “سب النبی” نیز باید گفته شود که مردههای هزاران ساله وکیل ندارند. “توهین” به شخص حقیقی زنده معنا دارد که می باید با پاهای خود به دادگاه رفته واز فرد توهین کننده به شخص خود شکایت کند. هر چقدر “سب السقراط” و “سب الکنفسیوس” معنا دارد، آنوقت “سب النبی” هم با معنی است. اگرچه این قیاس مع الفارق است!
در رژیم اسلامی، سیاست مقدس شده است و تنها متولیان امامزاده-ها و قدیسین و آنهایی که به عالم غیب(!) متصلند و نماینده خدا میباشند، مجاز به دخالت درسیاستند. گردش قدرت فقط وفقط در میان اعضای یک فرقه جاهلانه-ی مذهبی که البته هر یک خود نیز مقدسند جاری است. در نظام اسلامی نقد و انتقاد وگردش وجابجایی قدرت تنها وتنها در و از درون ممکن است. درچارچوب تفکر فرقه-ای، هرکس عضو فرقه وسرسپرده نیست، دشمن است و وظیفه ایمانی اعضای فرقه است که تا حذف فیزیکی وی تلاش کنند. به همین دلیل در رژیم اسلامی لیبرال-ها، دموکرات-ها، کمونیست-ها، سکولار-ها، ملیگرایان وسایر دگراندیشان و اقلیت-های مذهبی، مرتد و محارب و معاند و ضدانقلاب وعامل صهیونیزم بین المللی خوانده میشوند و هر انگ و افترایی که به آنان بسته شود، توجیه فرقه-ای و ایمانی داشته ودر چهارچوب کلی مقوله “فتنه” و فتنهگران میبایست از صحنه و صفحه گیتی حذف شوند.
نظام سیاسی را مقدس انگاشتن، قدرت را مقدس دانستن، همانطوریکه دائما از بوق و بلندگو-های رژیم اسلامی از ”نظام مقدس جمهوری اسلامی” سخن می رود، آیا جز مخالفان سیاسی را کافر خواندن و هر اعتراض وانتقاد را به معاند و دشمن نسبت دادن وسرکوبی مخالفان وشهروندانی که به گردش و جابجایی قدرت در دمکراسی معتقدند، معنی و مفهوم و نتیجه-ی دیگری در بردارد؟
به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی وامرو پدیده-ای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه وتوجیه وتفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است، در صورتیکه در آیین وآموزه اُقتلو-اُقتلو، بیمقدار و بیارزش-ترین واقعیت و پدیده هستی جان انسان وزندگی اوست. اعدام وتیرباران و دارزدن وترور وقصاص ودست وپابریدن و چشم درآوردن، تازیانه زدن به تن ِانسان و سنگسار وجود ِنازنین انسان، جزو اصول حیاتی و اساس و رمز پایداری و ماندگاری آیین اُقتلو-اُقتلو است.
(آموزه-ی قُتلواتقتیلا)سیامک مهر (محمدرضا پورشجری سابق) نویسنده وبلاگ؛ گزارش به خاک ایران
اردیبهشت۹۰- زندان رجایی شهر
نامه وبلاگ نویس زندانی سیامک مهر از درون زندان به فرزندش
میتراجان یادت باشد من یک فرد نیستم ،یک فکرم.من یک شخص نیستم بلکه یک اندیشه ام.اندیشه ای که در میان ایرانیان ریشه دارد ومن سخت امیدوارم که عاقبت براهریمن پیروز میشویم.بر عنصر ضد بشر،ضد آزادی وضدزندگی.بنابراین نابودی شخص من به معنی نابودی این اندیشه بالنده نیست.
نامه سیامک مهر از زندان به فرزندشمیترا جان مطالبی هست که میخواهم بدانی. بیشتر از این نظر که اگر در اینترنت ویا در کانالهای ماهواره ای و رسانه ها پرسیدند آمادگی داشته باشی.شرایط من در زندان به گونه ای است که بیشتر از هر چیز از بی خبری رنج میبرم.از 21 شهریور 1389 به مدت 35-45 روز که دقیقا نمیدانم من در اطلاعات زندان بودم و در این مدت به دلیل شکنجه های فراوان با شیشه عینکم اقدام به خودکشی کردم.با اینکه میدانی چشمانم خیلی ضعیف است و با وجود تقاضای زیاد، 3ماه از دادن شیشه عینک وحتا یک عدد قرص به من خودداری میکردند.بیشترین توهین و شکنجه ای که در مورد مقاله هایم به من شد، در مورد مقاله :مقام زن در فاحشگی اسلام” بود گه گویا بدجور از این مقاله میسوزند.از تاریخ 15 اسفند89 مرا به سلول انفرادی وسپس به سلول فرعی در اندرزگاه5 انتقال داده اند.نه رادیو،نه تلویزیون ونه روزنامه نه کتاب و نه هیچ مسیر خبری در اختیارم نیست.با اینکه زندانیان سیاسی را به سالن12 اندرزگاه 4 انتقال داده اند ولی من تنها زندانی سیاسی هستم که ممنوع ملاقات،ممنوع تلفن،وبه صورت کاملا ایزوله نگهداری می شوم. اخیرا احضاریه ای به زندان آورده اند که علیه من شکایت شده.نه شاکی مشخص است و نه از مورد اتهام حرفی زده شده.من احضاریه را امضا نکردم ونپذیرفتم.خودم حدس میزنم موضوع دادگاه رسیدگی به اتهام (سب النبی)باشد. به مسئله توهین به مقدسات.البته اتهام های دیگری هم ممکن است در میان باشد.من برای هر وضعیتی آمادگی کامل دارم و روحیه وانرژی ام در برابر اهریمن تباهی وپلیدی که قصد دارد سرانجام مرا ببلعد در حد بالا وعالی است.شاخ به شاخ با اهریمن خواهم جنگید.میتراجان یادت باشد من یک فرد نیستم ،یک فکرم.من یک شخص نیستم بلکه یک اندیشه ام.اندیشه ای که در میان ایرانیان ریشه دارد ومن سخت امیدوارم که عاقبت براهریمن پیروز میشویم.بر عنصر ضد بشر،ضد آزادی وضدزندگی.بنابراین نابودی شخص من به معنی نابودی این اندیشه بالنده نیست.نام من ودیگر زندانیان سیاسی اینجا نیز چون مبارزاتی که جاودان شدند هرگاه یادی از رژیم اسلامی در تاریخ به میان آید،دوباره زنده خواهدشد.معنی(زنده یاد) که درباره درگذشتگان میگویند دقیقا همین است پس تو سرت را بالا بگیر ودرمقال اطرافان واسلامزده های عقب مانده واُمُل وبیمار محکم بایست و بی سوادی آنان را گوشزدشان بکن.حتا تحقیرشان کن از بابت جهل وخرافه ای که بیمارشان کرده است.اسلامزده هایی که در پیرامون خود می بینی حتا از انسان های غارنشینی که بردیواره های غار آثار هنری خلق میکردند پس مانده ترند.زیرا در عصری زندگی می کنند که بشر متمدن وخردگراوآزاداندیش دوره روشنفکری را سپری کرده ورو بسوی آینده ای زیبا وشاد ومرفه با گام های استوار به پیش می تازد.اسلامزده های اطرافت همچنان در گنداب متعفن ومقدسات وباورهای جاهلانه مذهبی غرقند ونه حقوق وآزادی های خود را می شناسند ونه ازارجمندی وکرامت انسانی بهره مند هستند.باورهای جاهلانه مذهبی،آنان را متنفر از ازادی پرورش داده است هر سنگ وچوب واستخوان مرده های هزاران ساله را که در بیابان های گرسنگی می یابند می پرستند.خرد خود،اندیش خویش را به هیچ می نگارند وچون الاغی و گاوی افسار به گردن خود انداخته،قلاده به خود بسته اندو یک سر قلاده را به دست شیاد وشارلاتانی مقدس سپرده اند تا در نهایت آنان را چون حیوانی بی ارده وبی اختیار به هر سو بکشد وبدوشد وبه مذبح ببرد.میترا جان من به اندیشه هایم وبه درک خود از آزادی وارجمندی انسانیتم می بالم.من یه آنچه نوشته ام افتخار میکنم.مبارزی هستم که در جنگ با اهریمن اسیر گشتم،اما اهریمن را نیز کلافه کرده است.این سکوت مطلقی که در رسانه های رژیم اسلامی درباره دستگیری واسارت وکلا موضوع من دیده میشود نشان از ترس رژیم دارد.این که مرا بصورت پنهانی و سکرت تا الان یازده بار به دادگاه بردند ومیآورند،اینکه دسترسی مرا به ارتباط با بیرون از زندان مطلقا مسدود کرده اند،نشانه های پیروزی من است.میترا جان تنها امیدی که به کمک دارم از سوی ایرانیان همفکر ومخالفان جدی رژیم اسلامی است.حمایت آنها ورسانه ها ونهادهای حقوق بشری وفعالان حقوق بشر می تواند درسرنوشت من وفشار به رژیم موثر واقع شود نکته ای دیگر اینکه همانطور که گفتم عواطف واحساسات خودت رادر مورد من کنترل کن و با خردِ محض به موضوع من بیاندیش من هیچ امیدی به اینکه رژیم ددمنش اسلامی مرا زنده بگذارد ندارم.من الان در سلول انفرادی هستم.اینجا به سلول انفرادی برای فریب مردم میگویند "سوئیت" ! علاوه بر سلولهای انفرادی در هر سالن عمومی اندرزگاه ها یک اتاق کوچک با حمام وتوالت هم هست که به آن "فرعی" می گویند و هر یک شماره ای دارد.من در بین هفت هشت هزار زندانی تنها وتنها زندانی هستم که ممنوع ملاقات وممنوع تلفن و از هرگونه ارتباط محرومم.هرگاه یک زندانی ممنوع ملاقات میاید آنرا نیز به سلول من میآورند که معمولا از اشرار وجانیان است.اکنون که این مطلب را مینویسم در فرعی از سالن13 اندرزگاه 5 که زندان معتادین و جانیان وشرارتی های خطرناک است محبوسم.این اندرزگاه به(متادونی ها) مشهور است.سلول من حتا یک دریچه به بیرون ندارد که با کسی ارتباط داشته باشم.بنابراین احتمال اینکه این نامه را به این زودی به بیرون بفرستم بسیار کم است.امروز که این مطلب را مبنویسم فقط می دانم که ماه اردیبهشت است ولی از تاریخ و ساعت وروزش اطلاع ندارم.چون من در سلول انفرادی هستم،بنابراین نمی توانم از فروشگاه خرید کنم.به ناچار کارت بانک را باید به دیگران بدهم تا برایم خرید کنند.اینجا همه دزدند.چه زندانی،چه زندانبان وحتا مدیر فروشگاه هم هر گاه کارت به دستش بدهی، فوری خالی میکند.شکایت هم سودی ندارد کسی رسیدگی نمیکند.این را هم بگویم که مدتی پیش یکی از همین جنایت کارها واوباش به من حمله ور شد که چون من کوتاه آمدم درگیری جدی پیش نیامد.اینها همیشه شیءی بُرنده با خود حمل میکنند که به آن "تیزی" می گویند.در فرعی 17 اندرزگاه6، که بودم در داخل بند یکنفر با همین تیزی به خاطر چند گرم موادمخدر گردنش را بریدند وکشتند.در زندان موادمخدر از سیگار فراوان تر یافت میشور.کراک وشیشه اصلی ترین مواد مخدر مصرفی در زندان است.امروز دوشنبه نوزدهم اردیبهشت 90 بعد از هشت ماه انفرادی به سالن 12 اندرزگاه 4(بند سیاسی) منتقل شدم.فاحشگی، مقام زن در اسلام
"سیامک مهر"
در نظام معیشتی ِ اسلام، زنان تنها و تنها از طریق تن فروشی ارتزاق می کنند. محل و ممر درآمد زن در اسلام خدمات جنسی است. در اسلام هیچگونه راه و روش و طریق و شیوه و پیشه و کاری برای گذران زندگی زن و کسب درآمد و تأمین هزینه های روزمره، به جز تن فروشی متصور نیست، توصیه هم نشده. البته پیرزنان عجوزه که فاقد کالای سکس برای فروشند، آورده شده که با دوک نخریسی خود را مشغول می کنند. شغل و حرفهء زنان در اسلام و قرآن روسپی گری است. کلفتی برای شوهر و یا ارباب و نگهداری از فرزندان وی، به خودی خود و بدون ارائه سکس هیچگونه دستمزدی ندارد.
در اسلام از دو گروه زنان یاد شده است: زنان آزاد و کنیزان. در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه زن آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمهء آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.
کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگهای تجاوزکارانهء مقدس اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی می خورد و زنده می ماند.
اما زن آزاد به زنی گفته می شود که برای ارتزاق و اعاشه و گذران زندگی، از این امتیاز برخوردار است که ظاهراً مرد مسلمان متجاوز به خود را خود برگزیند و به اختیار به تن فروشی تن دردهد.( نکاح اسلامی) همین میزان از اختیار و انتخاب نیز، در جوامع پدرسالار و نظام مردسالارانه و اسلامی توسط پدر و یا سرپرست شرعی ِ زن نادیده گرفته می شود و زنان جوان و بویژه دختران باکره بالاجبار به ازدواج هایی ناخواسته تن می سپارند.
در اسلام سعی گردیده است که به هر میزان که ممکن است از سن ازدواج زنان بکاهند تا زمان بهره برداری جنسی از آنان افزایش یابد. اینکه محمد تازی عایشه را از شش سالگی با تفخیذ( درمالی) و سپس در نه سالگی به فیض دخول می رساند از رأفت اسلامی است و گرنه خمینی در تحریر الوسیله تفخیذ با نوزاد شیرخواره را نیز مجاز می شمارد.
مسلمانان ماله کش که بطور بی امان به تفسیر مشغولند، زمانی که از زنبارگی و شهوترانی پیامبر اسلام سخن می رود، دلیل ازدواج های متعدد و هوسرانی های او را کمک به زنان بی سرپرست عنوان می کنند. گویی کمک مالی و یاری رساندن به زنان بی چیز و فقیر بدون جماع با ایشان ممکن نیست. توجه به این نکته نیز ضروریست که تعبیر« زنان بی سرپرست » فی نفسه توهین آمیز بوده و زنان را صغیر و سفیه و نابالغ دانسته و بدون وابستگی به مرد و به عنوان انسان کامل و مستقل به رسمیت نمی شناسد. زن در نگاه اسلامی و قرآنی در حقیقت به مثابه زائده ای است که به گرداگرد عضو جنسی ِ زنانه شکل یافته است و لاجرم به اکراه و اجبار به صورت طفیلی ِ مرد می بایست تحمل شود.( پیدایش یافته از دندهء چپ مرد)
جماع خرانهء مرد مسلمان با زن، هیچ شباهت و سنخیت و همجنسی با عشقبازی ِ انسانی ندارد. دوسویه نیست و از مبحث فاعل و مفعولی است. زن در جماع اسلامی توسط مرد گائیده می شود.( با پوزش) جماع اسلامی از اساس با مفهوم سکس و معاشقه و عشقورزی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. زن مسلمان وسیلهء دفع شهوت مرد است. فاقد ارادهء جنسی و میل شخصی و به مانند احشام و جماد و نبات شناخته می شود. زن مسلمان می باید با بستن لنگ به کمر در هر حال و در هر لحظه ای حاضر به یراق و آمادهء ارائه خدمات جنسی به مرد بوده باشد. حتا هنگامی که سوار بر شتر در حرکت است. در جماع اسلامی، مرد مسلمان شبیه همین حاجی بازاری های مؤمن و متدین جمعیت مؤتلفه ای وقتی به خانه باز می گردد، زن عقدی و یا صیقه ای خود را از گنجه و کمد درآورده و چون خوکی فحل به وی تجاوز می کند، از پیش یا از پس.( بقره 223) مرد مسلمان در قبال تملک زن شرعی ِ خویش، پول پرداخته و کالایی را خریده و مختار است که به هرگونه که می پسندد از متاع خویش بهره ببرد. در ازدواج های اسلامی، زن شریک و همسر مرد نیست. این الفاظ تعارفات خررنگ کنی بیش نیست.
مرد مسلمان با پرداخت مهریه، زنی را می خرد و با پرداخت نفقه، وی را به مانند کالای جنسی و کلفت شخصی به خدمت می گیرد.( نساء 21 و 24) حتا فرزندانی که از ازدواج های اسلامی بوجود می آیند متعلق به مرد بوده، حتا جانشان. به گونه ای که اگر پدر فرزندش را به قتل برساند قصاص نمی شود. زن به دلیل اینکه در برابر خدمات جنسی و کلفتی از شوهرش مهریه و نفقه و دستمزد دریافت می دارد، لذا بچه هایی که به دنیا می آورد دقیقاً شبیه نتیجهء زایمان های اسب و الاغ در طویلهء چوپان، به مرد تعلق می گیرد.
متعه و صیغه نیز که در مذهب شیعه مورد احترام بوده و به شدت تشویق می گردد، به منزلهء کارخانهء فاحشه سازی، یکی از راه هایی است که زنان لقمه نانی به کف آورند و از گرسنگی نمیرند. اساساً در موضوع صیغه و متعه صحبت از فاحشگی راندن از سوی منتقدین بی مورد و مضحک است. زیرا که زن در بینش اسلام و قرآن دقیقاً همان فاحشه است. تن فروش و روسپی است. چون قابل تصور نیست که هیچ زنی بدون دریافت دستمزد به جماع با مردی درآید. حتماً باید با مبلغ معلوم و مدت معلوم این عمل صورت گیرد.
نکتهء تأسف آور آن است که هرگاه زنی با مردی دلخواه و دوست داشتنی آزادانه بیامیزد و از سر عشق و علاقه و احترام متقابل، بدون هیچ چشمداشت مادی و مالی به وی بپیوندد و عاشقانه و بنا بر نیاز طبیعی عشق بورزد، آخوند و اسلام و قرآن وی را هرزه و فاحشه و زناکار می خوانند و مستوجب تنبیه و تازیانه و سنگسار می دانند. بحث خفت بار و جدایی افکن و سرکوب کنندهء « محرم و نامحرم » و گناهان جعلی و موهوم جنسی که در اسلام ساخته و پرداخته شده، ریشه در همین معنا دارد.
قابل توجه است که تنها رابطه و مشارکت اجتماعی زن در اسلام منحصر به زمانی است که مورد معامله قرار می گیرد.( البته زن آزاد و نه کنیز و برده.) به بیان دیگر زن تنها در یک مورد و فقط به هنگام فروش سکس و چک و چانه زدن بر سر قیمت ارائهء خدمات جنسی( مهریه، نفقه و اجرت المثل) است که مورد گفتگو قرار می گیرد. از آن پس، یعنی پس از انعقاد قرارداد، زن به پستوی خانه و گنجه و کمد باز می گردد و وظیفهء شرعی ِ وی حفاظت و مراقبت از آلت تناسلی ِ خویش به عنوان مایملک شوهر و یا مایملک هر مردی است که از طریق قرارداد صیغه، فرج وی را خریده است. در جوامع پدرسالار و عشیره ای و قبیله ای همین میزان رابطهء اجتماعی نیز توسط پدر و پدربزرگ و برادر از زن دریغ گردیده و زن غیاباً خرید و فروش می شود.
در جامعهء انسانی، زنان تا زمانی که همچون مردان از کار شرافتمندانه و انواع بیمه های اجتماعی، از جمله بیمهء بیکاری و ازکارافتادگی بی بهره بوده باشند و برای خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و در مجموع جهت گذران زندگی و ارتزاق و معاش خود به مرد وابسته و محتاج باشند و به ناچار از طریق ارائهء خدمات جنسی به شوهر اسمی و یا هر مردی کسب درآمد کنند و نان بخورند، بدون تعارف روسپی و تن فروشند.